Shabaneh


Iraj

شب که می رسد از کرانه ها به آسمان بی کرانه
نیمه جان و تن آسمان و شب ، من و غریبی شبانه
دوری مکن ، از آشیانم ، ای یاد تو ، چراغ خانه م
بیا ببین که با غمت به گفتگویم
خیال تو چو شاهدان به پیش رویم
دوری مکن ، از آشیانم ، ای یاد تو ، چراغ خانه م
بیا ببین که با غمت به گفتگویم
خیال تو چو شاهدان به پیش رویم
شب پر از نوای تو ، غم نشسته جای تو
من به اشک دیده ، غرقم و سپیده ، ز دامن افق دمیده
ناگهان هوایم ، یاد آشنایم ، سترده اشک من ز دیده
شب پر از نوای تو ، غم نشسته جای تو
من به اشک دیده ، غرقم و سپیده ، ز دامن افق دمیده
ناگهان هوایم ، یاد آشنایم ، سترده اشک من ز دیده

تو بپرس ، قصّه های شب مرا ، شعله های تب مرا ، از آسمان بی ستاره
تا تمام دل تو را ، جمله آب و گل تو را ، به شرر افکنم
پس از آن ، دست سرد من و دعا ، پرکشیده سوی خدا ، که ناگهان از آن شراره
ای خجسته سحر من ، ناشکسته گهر من ، دلتو نشکنم
باز من وشمیم و آسمان ، به یاد تو چو شاهدان ، به پیش رویم
باز حریف باوفا غمت ، بیا ببین که با غمت ، به گفتگویم
من نشسته با غمت ، با غم غماغمت ، هم سخن نوشد ، هم سخن سراید ، غمت به گوش و من سراید
گاهی از صفایت ، گاهی از وفایت ، برای غم سخن سرایم
شب که می رسد از کرانه ها به آسمان بی کرانه
نیمه جان و تن آسمان و شب ، من و غریبی شبانه
دوری مکن ، از آشیانم ، ای یاد تو ، چراغ خانه م
بیا ببین که با غمت به گفتگویم
خیال تو چو شاهدان به پیش رویم