Sadegi


Omid Hodjat

سادگی آسونه اما ، ساده موندن خیلی سخته
هوسو بیرون دروازه نشوندن خیلی سخته
انتهای این مسیرو ، با خودم نگفته بودم
گرچه این راهی که رفتم ، اون روزا نرفته بودم
زندگی لحظه به لحظه ، چهره تازه می گیره
دنیارو هرکی با قلبش داره اندازه می گیره
یکی تو شب جزیره خواب دریا رو ندیده
یکی با لبهای خشکش طعم دریا رو چشیده
شاید احساس که دارم دیگه کمتر صادقانه است
نه دروغ اما خیاله گرچه شعر عاشقانه است
زندگی لحظه به لحظه چهره تازه می گیره
دنیارو هر کی با قلبش داره اندازه می گیره
یکی تو شب جزیره خواب دریا رو ندیده
یکی با لبهای خشکش طعم دریا رو چشیده
وقت برگشتن از این راه ، وقت یک کوچ دوباره است
وقت رو کردن مهتاب زیر فانوس ستاره است