Royaye Vaghai


Maziar Fallahi

واسه ی دیدن بارون اشکام
دوباره خاطره هامو سوزوندم
ولی تو اینجا نبودی ببینی
چجوری پای نگاه تو موندم
تو نبودی که ببینی دلم رو
چجوری عاشق عشق تو مونده
منی که بی تو یه لحظه نبودم
کی دل خاطرهاتو شکونده؟
میون رنگ عجیب نگاهت
یکمی فاصله مونده تا دریا
تا دل خسته نفس به نفس شه
تو بیا واقعی شو خود رویا
واسه ی دیدن ساحل چشمات
همه ی دارو ندارم میدم
واسه ی شادی قلبت عزیزم
همه ی احساس تو قلبم رو میدم
نمیدونم
نمیدونم
نمیدونم
واسه ی دیدن بارون چشمات
همه ی خاطره هامو سوزوندم
آخه تو اینجا نبودی ببینی
چجوری پای نگاه تو موندنم
تو نبودی که ببینی دلم رو
چجوری عاشق عشق تو مونده
منی که بی تو یه لحظه نبودم
کی دل خاطرهاتو شکونده؟؟
میون این همه دوریه مفرط
چجوری میشه دستاتو بگیرم
حالا که خسته ی بغضم عزیزم
تو نزار اینجوری بی تو بمیرم
نمیدونم
نمیدونم
نمیدونم
میون رنگ عجیب نگاهت
یکمی فاصله مونده تا دریا
تا دل خسته به خسته نفس به نفس شه
و بیا واقعی شو خود رویا
واسه ی دیدن ساحل چشمات
همه ی دارو ندارم میدم
واسه ی شادی قلبت عزیزم
همه ی احساس تو قلبم رو میدم