Raghse Irani


Mehran Modiri

بپر پرواز کن دیوانگی کن !
ز جمع آشنا بیگانگی کن
چو دود شمع شب از شعله برخیز
گلی ز گیسوان بر بادها ریز
بپرداز بپرهیز
گلی ز گیسوان بر بادها ریز
چو رقص سایه ها در روشنی شو
چو پای روشنی در سایه ها
بپرداز بپرهیز
بپر پرواز کن دیوانگی کن !
گهی زنگی بر انگشتی بیاویز
نوا و نغمه ای با هم بیامیز
دلارام میارام گهی بردار چنگی
به هر دروازه رو کن
سر هر رهگذاری جستجو کن
به هر راهی و راهی
به هر سنگی در اندی
آی به هر راهی و راهی
به هر سنگی در اندی
دلارام میارام دلارام میارام
بپر پرواز کن دیوانگی کن !
چو گلهای سپید هر صبح واهی
در آغوش سیاهی
شکوفا شو شکوفا شو شکوفا شو !
چو عطر نغمه کز چنگم تراود
بتاب آرام و در ابر هوا شو
فریبا شو گریزان شو
بپر پرواز کن دیوانگی کن !
منت می پویم از پای فتاده
منت می جویم اندر جام باده
تو برخیز تو بگریز
بپر پرواز کن دیوانگی کن !