Mosafer Gharib


Homeira

مسافر غریب یه راه بی نشونم
میخوام برم گم بشم اینجا دیگه نمونم
هوای اینجا واسه نفس کشیدن کمه
برای زخم کهنه رها شدن مرهمه
دل من از غروبه اینجا داره میگیره
خورشید اینجا توی دستای شب اسیره
عشق همیشه ناجی پیدا نمیشه اینجا
تو شوره زار نمیشه دل بزنی به دریا
مسافر غریب یه رها بی نشونم
میخوام برم گم بشم اینجا دیگه نمونم
هوای ایجا واسه نفس کشیدن کمه
برای زخم کهنه رها شدن مرهمه
کلید شهر عشقه حالا دیگه تو دستم
میخوام که عاشق بشم میخوام بگم که هستم
یه روز میاد همون که دلم هواشو داره
یه آسمون ستاره برای من میاره
مسافر غریب یه راه بی نشونم
میخوام برم گم بشم اینجا دیگه نمونم
هوای اینجا واسه نفس کشیدن کمه
برای زخم کهنه رها شدن مرهمه...