Hengameh


Alireza Eftekhari

هنگام شب آمد
دل در طلب آمد
جانم به لب آمد
که غم تو به سر نشود
شب و پرده راز
دل و این سوز و گداز
من غرق نیاز
تو و آن همه ناز
شمع عمرم به سحر نرسد
گر سوز دلم به ثمر نرسد
من مرغ شب آهنگ تو ام
ای قرب خدا دل تنگ تو ام
در دام توام رام توام
هنگام شب آمد
دل در طلب آمد
جانم به لب آمد
که غم تو به سر نشود