Gozari Bar Shabaneh


Dariush

نه دود از کومه ای برخاست در ده
نه چوپانی به صحرا دم به نی داد
نه گل روئید نه زنبور پر زد
نه مرغ کدخدا برداشت فریاد
کوچه ها باریکن دکونا بسته س
خونه ها تاریکن طاقا شکسته س
از صدا افتاده تار و کمونچه
مرده می برن کوچه به کوچه
نگاه کن! مرده ها به مرده نمیرن
حتی به شمع جون سپرده نمیرن
شکل فانوسین که اگه خاموشه
واسه نفت نیست هنوز یه عالم نفت توشه
از صدا افتاده تار و کمونچه
مرده می برن کوچه به کوچه
جماعت من دیگه حوصله ندارم
به خوب امید و از بد گله ندارم
گر چه با دیگرون فاصله ندارم
کاری با کار این قافله ندارم
از صدا افتاده تار و کمونچه
مرده می برن کوچه به کوچه