Gharibeh


Mohsen Yeganeh

یکی بود یکی نبود ،هرکی بود غریبه بود
از دلم خبر نداشت،که تو رو از دلم ربود
هرکی بود هر چی که داشت قد من عاشق نبود
واسه چشمای سیات به خدا لایق نبود
گول نگاشو خوردمو دلم رو بستم به چشاش
دیوونه بودم، مثل شمع یه عمری آب شدم به پاش
بعد یه عمر آزگار عشق منو گذاشت کنار
رفت پی یه عشق دیگه منو سپرد به روزگار
از اولش هیشکی نبود هیشکی به دادم نرسید
قصه من به سر رسید دلم به عشقش نرسید
گول نگاشو خوردمو دلم رو بستم به چشاش
دیوونه بودم، مثل شمع یه عمری آب شدم به پاش
بعد یه عمر آزگار عشق منو گذاشت کنار
رفت پی یه عشق دیگه اونم سپرد به روزگار
از اولش هیشکی نبود هیشکی به دادم نرسید
قصه من به سر رسید دلم به عشقش نرسید