Gharghe Gonah


Marzieh

دیدی که من غرق گناهم رفتی
مفتون آن چشم سیاهم رفتی
در جمع مهرویان عالم دیدی
بر چشم تو باشد نگاهم رفتی

اکنون که رفتی بی خبر
بر من نیفکندی نظر
بازا دل بشکسته ام
از این مکان بشکسته ام
پروانه وش پر زد به سویت
من ماندم و عشق و جنون
پروانه وش پر زد به سویت
من ماندم و عشق و جنون

دیدی که بود از غصه خون
از سینه ام آمد برون

دیدی که من غرق گناهم رفتی
مفتون آن چشم سیاهم رفتی
در جمع مهرویان عالم دیدی
بر چشم تو باشد نگاهم رفتی

عاشق نبودی تا بدانی حالت شام سیاهم
مجنون نبودی تا بدانی از جنون باشد گناهم
عاشق نبودی تا غم عاشق بدانی
با مهربانان زین سبب نامهربانی
با مهربانان زین سبب نامهربانی