Mahtabe Eshgh


Homeira

ای مهتاب عشق بتاب
ای باران عشق ببار
ای خورشید محبت بسوزان بنیاده جنگ و کینه ها را

آی آدمها بیاید بشوید گرد و غباره سینه ها را

این همه حرص و طمع برای چی
آخه این دنیا مگه برای کیست

شاهان همه رفتن کاخها بجامانده
شاه و گدا مردند دنیا بجا مانده

مهتاب عشق بتاب
باران عشق ببار

چه کسی با خود برده ذره ای از مال دنیا را
چه کسی پیمان بسته که ببینه صبح فردا را

وقتی آدم یه روزی فنا میشه
می میره روح از بدن جدا میشه

پس دیگه جنگ و جدال واسه چیه
اونیکه مونده تو این دنیا کیه
اونیکه مونده تو این دنیا کیه

شاهان همه رفتن کاخها به جا مانده
شاه و گدا مردند دنیا بجا مانده

مهتاب عشق بتاب
باران عشق ببار

انسان چرا وقتی که به قدرتی میرسه
خودش رو گم میکنه این همه ظلم میکنه

این عمر کوتاه ما تموم میشه یه روزی
طعم خاک میشویم نیستو هلاک میشویم

شاهان همه رفتن کاخها بجا مانده
شاه وگدا مردند دنیا بجا مانده

مهتاب عشق بتاب
باران عشق ببار

خدای توانا
فرا خوانده ما را

بسوی آدمیت به نور حقیقت
خداوند عاشق فرا خوانده ما را
به عشق و محبت نه بر خشم و نفرت

ما همه از خاکیم دوباره بر خاکیم
نه باقی مطلق و نه بام افلاکیم

شاهان همه رفتن کاخها بجامانده
شاه وگدا مردند دنیا بجا مانده
مهتاب عشق بتاب
باران عشق ببار