Deklame Avaz


Dariush

بی تو دنیا بر سرم آوار شد
بی تو دنیا بر سرم آوار شد
بین ما هر پنجره دیوار شد
درد ما در بودن ما ریشه داشت
رفتن و مردن علاج کار شد
آشنایی های خوش آغاز ما
ابتدا نفرت, سپس انکار شد
آنکه اول نوشدارو می نمود بر لب ما
زهر نیش مار شد
عیب از ما بود
عیب از ما بود
از یاران نبود
تا که یاری یار شد, بیزار شد