Baz Amadam


Faezeh

باز آمدم باز آمدم
از این سفر باز آمدم
رفتم فراموشت کنم
دیوانه تر باز آمدم
رفتم فراموشت کنم
دیوانه تر باز آمدم
ای مغرور من
ای گمراه من
من سنگ خارا نیستم
ای عاشق به خود
ای خودخواه من
با چشم تر باز آمدم
باز آمدم خسته ز غمها از این سفر
باز آمدم سوی تو رسوا به چشم تر
سوی تو رسوا به چشم تر
رفتم دیگر نبینم چشمان خاموش تو را
رفتم دیگر نبینم چشمان خاموش تو را
گفتم نمی بوسم دگر لبهای می نوش تو را
لبهای می نوش تو را
لبهای می نوش تو را
باز آمدم خسته ز غمها از این سفر
باز آمدم سوی تو رسوا به چشم تر
سوی تو رسوا به چشم تر