Baed az to


Iraj

بعد از تو می دانستم ، گل ها نمی میرند
بعد از تو می دانستم ، دل ها نمی گیرند
بعد از تو گل افسرد ، شادی ز دل ها رفت
هستی فسرد و ، کوه و دریا مرد
بعد از تو شادی نیست ، پژمرده چون من کیست
در چشم دل افسون رویام
باقی نمانده برجان ، جز شراب ناکامی
گرمی نمانده به تن ، جز شرار بدنامی
دست زمانه دگر ، دستی نمی گیرد
عشقی بمیرد اگر ، هستی نمی میرد
بعد از تو گل افسرد ، شادی ز دل ها رفت
هستی فسرد و ، کوه و دریا مرد
بعد از تو شادی نیست ، پژمرده چون من کیست
در چشم دل افسون رویام
با لحظه ها طی می کنم ، ایّام این ناباوری را

ناباوری را ، ناباوری را
بر سایه ام وا می گذارم ، زحمت این داوری را
این داوری را ، این داوری را
وقتی محبت کم ، رفاقت کم ، صداقت کم تو می یابی
وقت تولّد غم ، جهانت غم ، به وقت خنده هم جز غم نمی یابی
وقتی محبت کم ، رفاقت کم ، صداقت کم تو می یابی
وقت تولّد غم ، جهانت غم ، به وقت خنده هم جز غم نمی یابی

بعد از تو می دانستم ، گل ها نمی میرند
بعد از تو می دانستم ، دل ها نمی گیرند
بعد از تو گل افسرد ، شادی ز دل ها رفت
هستی فسرد و ، کوه و دریا مرد
بعد از تو شادی نیست ، پژمرده چون من کیست
در چشم دل افسون رویام