Aziztarin


Hayedeh

خدایا خدایا چه تنها و درمانده ام
غریبی ز هر درگهی رانده ام
به سوی تو میایم امشب که از دل
کلام کلام تو در گوش جان خوانده ام
من جسمم تو روح من
من کشتی تو نوح من
من زخمم تو مرحمی
من ظلمت تو روشنی
من راهی تو موندنی
من تنها تو همدمی
تو اولین و آخرین برای من که عاشقم
عزیزترین همسفری در همه دقایقم
درگاهت سجده گاه من
بگذر از گناه من
من خلقم تو خالقی
سر تا پا شوق گفتنم
در حال شکفتنم
من عذرا تو وامقی
تو اولین و آخرین برای من که عاشقم
عزیزترین همسفری در همه دقایقم
هم غایب هم حاضر
هم شاهد هم ناظر
هم سکوت هم صدا
هم دردی هم درمان
هم پیدا هم پنهان
هم با من هم جدا
تو اولین و آخرین برای من که عاشقم
عزیزترین همسفری در همه دقایقم
دلیل قاطع هستی
صفای عالم مستی
چه ترس از درد بی درمان
که دارم چون تو درمانی
چه باک از کفر اهریمن
تو در من نور ایمانی
تو اولین و آخرین برای من که عاشقم
عزیزترین همسفری در همه دقایقم
من جسمم تو روح من
من کشتی تو نوح من
من زخمم تو مرحمی
من ظلمت تو روشنی
من راهی تو موندنی
من تنها تو همدمی
تو اولین و آخرین برای من که عاشقم
عزیزترین همسفری در همه دقایقم
درگاهت سجده گاه من
بگذر از گناه من
من خلقم تو خالقی
سر تا پا شوق گفتنم
در حال شکفتنم
من عذرا تو وامقی
تو اولین و آخرین برای من که عاشقم
عزیزترین همسفری در همه دقایقم
تو اولین و آخرین برای من که عاشقم
عزیزترین همسفری در همه دقایقم
تو اولین و آخرین برای من که عاشقم
عزیزترین همسفری در همه دقایقم