Azar Dasht


Homeira

با اون نگار بیوفا هزار تا کار دارم
خبر نداره من براش چوبه دار دارم
بجای روز روشنش یک شب تار دارم
بجای روز روشنش یک شب تار دارم
خاطرخواهاش هزار هزار
یکی یکیشون چشم انتظار
ببین دلم به چی خوشه
خودتو به جای من بذار
خودتو به جای من بذار
خاطرخواهاش هزار هزار
یکی یکیشون چشم انتظار
ببین دلم به چی خوشه
خودتو به جای من بذار
خودتو به جای من بذار
خارش بریده دستمو گل خار داشت
خودش میگفت نداره یار اون یار داشت
گفتا عاشقم عاشق نبود آزار داشت
عاشق دیوونه چو من بسیار داشت
عاشق دیوونه چو من بسیار داشت
عاشق دیوونه چو من بسیار داشت
عاشق دیوونه چو من بسیار داشت
با اون نگار بیوفا هزار تا کار دارم
خبر نداره من براش چوبه دار دارم
بجای روز روشنش یک شب تار دارم
بجای روز روشنش یک شب تار دارم
خاطرخواهاش هزار هزار
یکی یکیشون چشم انتظار
ببین دلم به چی خوشه
خودتو به جای من بذار
خودتو به جای من بذار
خاطرخواهاش هزار هزار
یکی یکیشون چشم انتظار
ببین دلم به چی خوشه
خودتو به جای من بذار
خودتو به جای من بذار
خارش بریده دستمو گل خار داشت
خودش میگفت نداره یار اون یار داشت
گفتا عاشقم عاشق نبود آزار داشت
عاشق دیوونه چو من بسیار داشت
عاشق دیوونه چو من بسیار داشت
عاشق دیوونه چو من بسیار داشت
عاشق دیوونه چو من بسیار داشت