محمد نوری - متن آهنگها، نت موسیقی و ترانه


2008-11-28 22:45:44

2011-07-19 13:26:02

2014-01-31 19:41:31

2010-05-10 03:34:44

2010-05-03 06:45:25

2019-12-30 05:39:19

2010-05-03 06:47:21

2015-09-21 01:18:18

2014-04-09 22:47:34

بی تو

خرید آهنگ ۱۵۰۰۰ تومان


سطح - متوسط
همراه با انگشت نگاری
خرید نت ۳۰۰۰۰ تومان


2014-04-10 23:27:33

2009-11-19 05:36:15

2010-10-15 04:51:26

2010-05-03 06:33:33

2010-01-05 06:53:51

2014-04-11 23:26:12

2011-03-27 17:12:51

تولد

خرید آهنگ ۱۵۰۰۰ تومان


سطح - متوسط
همراه با انگشت نگاری
خرید نت ۳۰۰۰۰ تومان


2016-08-08 06:37:55

2016-01-11 21:53:48

2010-10-31 00:47:10

2010-10-31 00:47:20

2010-11-14 03:49:28

2011-04-21 13:49:16

2010-05-14 05:36:41

جان مریم





آکورد بر روی متن شعر
خرید نت ۳۰۰۰ تومان


2011-10-04 06:37:41

2010-10-30 22:25:38

2010-09-19 17:49:50

2010-03-19 03:25:12

2009-11-08 16:55:01

2010-11-14 01:17:12

2010-11-14 01:26:58

2014-08-05 23:08:19

2010-05-03 06:31:02

2015-07-26 21:18:03

2015-07-26 22:26:53

2010-05-10 03:27:50

2010-05-03 06:38:10

2012-02-17 06:12:02

2011-03-17 13:24:26

2010-05-03 06:43:30

2017-01-15 18:00:03

2017-01-15 18:36:19

2010-05-03 06:36:33

2010-05-03 06:52:49

2010-05-03 06:40:47

2010-10-17 14:07:58

2010-10-17 14:08:14

2016-07-17 04:41:11

2016-08-08 06:30:54

2011-03-12 03:37:23

2008-11-28 22:45:44

2010-05-14 05:38:58

2010-01-27 06:46:22

2010-05-03 06:49:25

2015-02-03 21:50:17

2010-05-10 03:46:20


متن آهنگهای محمد نوری

نغمه ای ، بر لبانم ، زان لبی که خواند آخرین سرود ،
سر کنم ، یاد آن نگه ، آن نگه که گفت ، آخرین درود
...
نمیشه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره
نمیشه این قافله ما رو تو خواب جا بذاره
...
آواز آواز می جوشد در جانم
آواز آواز تا هستم می خوانم
...
دیدم در آن ، آیینه ی ،
چشم کبود ، ز گذشته ها
...
مانده از شب های دورادور
بر مسیر خامش جنگل
...
اگر تو آمده بودی بهار می آمد
بهار با همه ی برگ و بار می آمد
...
با چشمِ جان ،
هرزمان ، دیداری دگر می توان
...
Persian Lyrics:
با تو هستم ، ای وطن
...
در روح و جان من می مانی ای وطن
به زیر پافِتَدان دلی ، که بهر تو نلرزد
...
اکنون ، تو رفته ای ، تو رفته ای تو رفته ای تو رفته ای
من باد را با نام تو می خوانم ، من رود را با نام تو می خوانم ، من خویش را با نام تو می خوانم
...
وای باران باران
با صلح می بارد
...
عمر من گذشت گذشت نازنین رفته ام
پر زد از دیار من رفت و دیگر برنگشت
...
ای ز تو لب من ، پرترانه شده ،
وز تو قصّه ی من ، جاودانه شده
...
آی بخفته دل
هر چه بیده ای خواب بود
...
چشماتو وا کن که سحر ، تو چشمِ تو بیدار بشه
صدام بزن که از صدات ، باغِ دلم بهار بشه
...
تا دل بیدار من
شد آشنای نیمه شب
...
من بیهوده می خواهم ، از یاد تو بگریزم
ای همه هستی من ، از مهر تو لبریزم
...
گر یک شب تو را در خواب بینُم ، به دریا نقشی از مهتاب بینُم
دوباره بینُمت خندون بیایی ، دوباره سینه رو بی تاب بینُم
...
خبری نشد از مسافر من
نرفته دمی ز خاطر من
...
تا تو بودی در کنارم
کوه و دشت و آسمان رنگی دگر داشت
...
بعد از این جوید در افق ها
چشم من تصویر رویش را
...
تو بیو تی ما بنشین وای بلال طبیب دردُم
تو بیو تی ما بنشین وای بلال طبیب دردُم
...
تولد، تولد
تولدت مبارک
...
چو گلها سراپا نشاط و شوری
تولّدت مبارک، تولّدت مبارک
...
ساز ناقاری جمعه بازار
جومبن دیلا های جومبن دیلا های جان جان
...
می رسد از دور ، صدای ساز مرد چوپان
صدا ، صدای مهتاب
...
شب پریشان می خرامد در خموشیهای ساحل
می تپد در سینه ام دل....تو می آیی تو می آیی
...
تو تو خنده ی بهار ، من من سبزه ی چمن
ای رمز بقای من ، در با تو بودن
...
هنوز در سفر گم شدن ، دیاری هست ،
برای گوشه گرفتن ، کنار یاری هست
...
در شب ِ سرد ِ زمستانی
کوره‌ی ِ خورشيد هم ، چون کوره‌ی ِ گرم ِ چراغ ِ من نمی‌سوزد .
...
از دلاویزترین روز جهان ، خاطره ای با من است ، خاطره ای با من است
آه سحری بود و هنوز ، گوهر ماه به گیسوی شب آویخته بود
...
دستهایم تهی از روز است ، چشمهایم تهی از شبنم
و تو در تیرگی قلعه ی شب در دور ، تهی از خویشی
...
مشکل چه بشنوی عزیزم ، شعر من و ترانه ی من
گم می شود در این هیاهو ، آواز عاشقانه ی من
...
ای دیار خوب من ، همیشه جاوید
ای شکوه بی کران ، همیشه خورشید
...
زلال سبزه زاران
شکوه باد و باران
...
رود آواره به صحرا
می رود پیچان و نالان
...
تو فقط تو دنیا خوبی ، می دونی می دونی
تو یه روز بی غروبی ، می دونی می دونی
...
ای زیبای خدایی ، دور از یاران کجایی
من سرگردان به دریا ، با امیدِ رهایی
...
در بهار زندگانی بی تو ای گل چه کنم
عاشقم من در جوانی جز تحمل چه کنم
...
تو گودی های مشتات ، بهار چلّه نشسته
تو نی نی های چَشمات ، ستاره نطفه بسته
...
سخن عشق تو بی آنکه برآید به زبانم
رنگ رخساره خبر می دهد از سوز نهانم
...
ای عزیزترین عزیزان
ای سرودی عاشقانه
...
شکفته غنچه ی مهتاب تو بهشت شالیزاران
سنبله می رقصد به ناز با سرود شالیکاران
...
شب های تهران زیباست زیباست
زیباترین شبهای دنیاست
...
تو تولّد ، یه شعر تازه ای
که پر از سرودن و شنیدنی
...
ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر تواَم سنگین شده
...
گل و سکهُ نقل و نبات ، رو سرش غوغا میکنه
عروس با اون تورِ سپید ، دستشو پیدا میکنه
...
در من غم بیهودگیها می زند موج ، در تو غروری از توان من فزون تر
در من نیازی می کشد پیوسته فریاد ، در تو گریزی می گشاید هر زمان پر
...
قایقی خواهم ساخت ، خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد ، دور خواهم شد ، از این خاک غریب
...
دیدمت ، آهسته پرسیدمت
خواندمت ، بر ره گل افشاندمت
...
اگر یک شب تو را در خواب بینم ، به دریا نقشی از مهتاب بینم
دوباره بینمت خندون بیایی ، دوباره سینه رو بی تاب بینم
...
موهاشو همچون گلدسته
زیر چارقدش ببسته
...
گیلان جان گیلان اوی گیلان - تاج سره خوشگلان
چی خوش و خرم رو داری - بری دل جه (از) خوبان
...
سر خونه ی دلم ، لونه ی غمم ، یاد او نشسته
یاد تِسمه و تفنگ ، قِطار فشنگ ، مادیون خسته
...
لانه ی سرد پرستو
در زمستان مانده تنها
...
غم او ، با تو چه گفت ؟
که دو چشم تو نخفت
...
من گلمیشم سیزه گوناخ
جیران منه باخ باخ
...
امشب چه شبیست ؟ شب مراد است امشب …
هرجا بروی شمع و چراغ است امشب …
...
در آسمان ماه و ستارگان تابان
تیرگی در شب تا بیابد پایان
...
وای گل سرخ و سپیدم کی می‌آیی؟
بنفشه برگ بیدم کی می‌آیی؟
...
سرزده ز خانه او شاخه گلی گل ز نسترن
بر بالای دیواری از آشیان من
...
یاد باور او مهتابی شبانا
او شب روی هایه نهانا
...
هنگام که گریه می دهد ساز
این دود سرشت ابر بر پشت
...
بهم می‌گفتی که می‌خوای همیشه با من بمونی
منو چو یک شعر قشنگ هر جا که رفتی بخونی
...