2018-05-21 01:30:27


Adamak
Hami

آدمک ابرا سیاهن
آدما چه بی پناهن
همشون مثل مسافر
توی نیمه های راهن
لبا بسته،چشا گریون
همه جا رنگ زمستون
تا دلت بخواد پرنده
همه زخمی،همه بی جون
شبامون یه تخته سنگه
آسمون کبودی رنگه
میدونی حوصله ای نیس
توی سینه دل تنگه
یه طرف درای بسته
یه طرف بغض شکسته
توی کوچه ها خزیدن
با پای زخمی و بسته
آدمک گلا بی گلدون
خونه درختا ویرون
باغچه ها مثل کویرن
لباشون تشنه بارون
آدمک فاییده نداره
پشت در بگن بهاره
وقتی پروانه رو گلها
حس پر زدن نداره
توی این همه هیاهو
منم اینجا نگرونم
جای دست مهربونش
دست پاییزرو شونم